انقلاب اکتوبر وپیامدهای جهانی ان!
علی رستمی    علی رستمی

 

93سال قبل برای نخستین بار بعداز انقلاب کبیر فرانسه، قدرت حاکمه به خالقهای ستمدیده وزحمتکش که در طول تاریخ رنجهای بیکران را متقبل شده بودند،انتقال یافت. این رویداد تاریخی تحت رهبری پیشتاز وپیش اهنگ حزب اهنین انقلابی طبقه کارگران وهمه زحمتکشان روسیه تزاری صورت گرفت و دژ استبدادتزاری را برای ابد درگورستان تاریخ سپرد،وزنگ خطری برای  سایربقایای نظامهای فرتوت کهنه ارتجاعی در رأس کشور های بزرگ سرمایداری در شرق وغرب درجهان گردید؛ که انها را بسوی نابودی تهدیدمیگرد.

پیروزی انقلاب اکتوبر، نبوغ وخلاقیت تئوری مارکس این عالم بزرگ انقلابی را د ر سیر وتکامل جامعه انسانی به نمایش گذاشته وحقانیت انرا درعمل ثابت نمود.تدوین تئوری دوران ساز طبقه کارگر یکی از شاهکار های بزرگ مارکس بوده که بعد از غور ومطالعه دقیق جامعه شناسی وبررسی تحولا ت وحوادث اواخر قرن هجده وانقلاب کبیر فرانسه  باعث ان شد که تئوری ارزش اضافی ــ قانون ارزش ،خودبیگانگی انسان بر بنیاد وی ، رهیافت  تکامل مادی تاریخ رادرگروندریسه یعنی نقد افتصادسیاسی ،دست نویس های 1844  و اثر بزرگ نمادین تاریخی خود  کاپیتال "سرمایه"تدوین که سر مشق ورهبری کننده نیروهای بزرگ انقلابی ازجمله طبقه کارگروانقلابات سالهای 1848 وبعدی ان درجهان گردید. این ایده های  های بزرگ وتاریخی ، بر علاوهء تخریبات وارائه نظرات منفی درمکاتب چپ نما ها ،پیوست با نیروهای راست گرا ،حقانیت امر ان به قوت بزرگ خود باپشتبانی نیروهای بزرگ توده ئی جهان گیرو مستحکم بوده واز موءثریت شایانی درمیان نیروهای مترقی برخورددار می باشد.

طوریکه در نوشته های خود مارکس خاطر نشان نموده است:" تاریخ همه جوامع تااین زمان(انگلس بعد ها اظافه گرد[به استثنای تاریخ کمون اولیه])تاریخ مبارزه طبقاتی است. ازاد وبرده،ملاک وسرف(رعیت خانه دار)استاد کارگاه و شاکرد ، وبه یک سخن ستمگر وستمکش ، همواره با هم تضاد اشتی ناپذیرداشته وعلیه یکدیگر پی درپی به پیکار گاه نهان وگاه عیان برخاسته اندوان پیکارهمیشه یا به نوسازی انقلابی سراپای جامعه ویا به نابودی هر دو طبقه پیکارگر انجامیده است ..جامعه بورژوازی امروزین که از بطن جامعه نابود شده فئودالی بر خاسته، تضادهای طبقاتی را برنه انداخته بلکه فقط طبقات تازه شرایط تازه ستمگری واشکال تازه مبارزه را جایگزین کهنه ها ساخته است. ولی دوران ما یعنی دوران بورژوائی، وجه تمایزش انست که تضاد های طبقاتی را ساده کرده است ، جامعه بیش ازپیش به اردوگاه بزرگ خصم یکدیگر،به دوطبقه بزرگ رویاروی یکدیگر یعنی بورژوازی وپرولتاریا تقسیم میشود".

انقلاب اکتوبر، انچنان که مارکس جامعهء سوسیالیستی را درمانفیست کمونست تشریح وانعکاس داده بود،بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر باسر نگونی حکومت تزاری  با بوجود امدن دولت شورا ها وبالخصوص بعد ازپیروزی بر فاشیزم هتلری درجنگ دوم جهانی در عده از کشورهای پیریزی گردید.

انقلاب اکتوبر اولین انقلاب درجهان بود که بر وصایا وتئوری های مارکس بوسیله رهبری خردمند ان ولادیمیر ایلچ لینن نظام سرمایداری وفئودالی را واژگون وتحولات بزرگ انقلابی را به خلقهای جامعه شوروی وقت به ارمغان اوردکه: نظام کهنه رابرانداخت نظام جدید اشتراکیه جماهیر شوروی بااشتراک همه خلقهای ان پایه گذاری شد،مالکیت خصوصی را بر وسایل تولیدراازمیان برداشت،ثروتهای کشوروسایل تولید را به ملکیت خلق دراورد،برابری ملیتهاوحق انها را در تعین سرنوشت خویش به رسمیت شناخت،ستم جنسی ونابرابری های اجتماعی را میان زن ومردمحو نمود،با یک کلام انسان زحمتکش به اختیار سرنوشت اقتصادی سیاسی واجتماعی خویش به مفهوم واقعی ان رسید، انسان از قید ستم ازادودوباره بخود برگشت وازبیگانکی باخود نجات یافت .

انقلاب اکتوبر زایدهء نظام سرمایداری وپیکار بی امان نیروهای مترقی وطبقه کارگردر طول تاریخ میباشد،که تاءثیرات شگرف را درجهان بوجود اورد ونظم جهانی را از لحاظ موازنه وبرخورد های نظامی علیه زورگویان وکشورهای بزرگ نظامی تاءمین نمود ،ومدافع منافع سیاسی واقتصادی کشورهای عقب مانده که تحت استعمار واستثمار نظامهای جلاد  بزرگ سرمایداری در راس امپریالیزم امریکا ،انگلیس، فرانسه در اسیا،افریقاوامریکالاتین قرار داشتند، گردید.

با پیروزی انقلاب اکتوبر جنبش های ازادی بخش واحزاب مترقی در کشور های عقب مانده که تحت نظامهای ارتجاعی قرار داشتند به صحنه مبارزه برای حقوق سرنوشت خویش قیام گردند، که با پشتبانی وکمکهای مالی ونظامی کشور شوراها قرار گرفتند.    با رشد جنبش استقلال طلبانه وضد ارتجاعی واستثمار گر، نیروها عقب گرا وارتجاعی برا ی نابودی جنبش سوسالیستی دررأس اتحادشوروی برای حفظ وبقای خویش دست به توطئه ودسایس سیاسی بربنیاد ارسال کمکهای مالی ونظامی وتبلیغات زهراگین با استفاده از احساسات مذهبی وعنعنوی وغرور ملیتها  شدند.خواستند که اهداف شوم خویش را عملی وعلیه رشد وپیروزی تحولات انقلابی وپیشرونده درکشور های نوبه استقلال سد واقع شوند ،که در زمینه نیروهای انقلابی ووطن پرست شاهد صدها دسایس درکشورهای نوبه استقلال افریقایی،امریکای لاتین،اسیایی واز جمله در کشور ما افغاستان هستند ،که مرتکب جنایات و حرکتهای سیاه ارتجاعی وعقب مانده علیه رشد وترقی کشور مابعد از کسب استقلال و قیام هفت ثور درکشور ماگردیده اند.

چنان بااستفاده از عقاید دینی ،مذهبی  ،عنعنات وعرف جامعه در کشور ما وسایر کشور های جهان تبلیغات زهراگینِ را براه انداختند که تا توانسته باشند، نیروهای مترقی ووطن پرست ودولتهای قانونی انها  را بدنام واهداف خویش را براورده سازند که این حقیقت را می توان دروجود حرکتهای مداخله گرانه نظامی شان در عراق ،افغانستان وپشتبانی از سیاستهای صهیونستی دولت اسرائیل علیه خلق فلسطین که مانند افتاب روشن است ،وانمود ساخت؛ که خود چونان مرتکب گناهان بزرگ نابخشودنی یک جا با گماشتگان شان گردیدند که بدنامی ان در جهان از حدوثغوران گذشته است و بمانند دوزدان در روز روشن  با پشتاره دستگیر وافشاء می شوند.

باتخریب نظام  سوسیالیستی وسقوط دولت کشور شوراها بنابر  اعمال گماشتگان سرمایه سالاران

هرانچه را که علیه حاکمیت کشور های سوسیالیستی وسایرحکومتهای ملی ودموکراتیک تحت نام نظامهای دیکتاتوری علیه تحقق ازادی های فردی و قیودات براراده وخواست مردم ، تجاوز به عنعنات وسنت مردم بوسیله نیروهای نظامی اتهام وارد می نمودند ،خود امروز  مرتکب ومورد اجرا وعمل قرار می دهند. برای تاءمین منافع ملی کشورهای خویش، تحت نام دموکراسی، گلوبالیزم، وباز سازی وتاء مین امنیت جهانی وحفظ محیط زیست مبارزه علیه باند های تروریزم که خود ایجادکر ان هستند ،همه سنتهای پاک وپسندیده خلقهارا باسلب استقلال ،ازادی  وسایر ارزشهای مادی ومعنوی انها راپایمال ونابودساخته وبرضد ان قرارمیگیرند .

ا فشاءونشر اسنادِ اعمال جنایتکارانهء افسران وعساکر نظامی انها در عراق وافغانستان توسط صفحه انترنیتی ویکیلیکس شاهد این واقعیتهای تلخ میباشد.که تذکاراین نوع اسنادوشواهد زیاد بوده که نمیتوان در این نبشته گنجانید .  

اما یک امر هویداست که حقانیت تئوری مارکس ونابودی نظام سرمایداری با ایجاد بحرانهای متواتر وشکست های پی در پی نهادهای سرمایه سالاری در روند تاریخ قرن معاصر روشن بوده؛ تئوری  "سرمایداری پایان تاریخ است"  ماهیت خود را ازدست داده ویک  ایده مضحک وپوچ وانمود وبه تاریخ سپرده شد. برعکس حقانیت تئوری ، خلاق مارکس وتحقق وعملی ان دراینده درذهن هزاران رهروان این را ه زنده بوده روزتاروز درمیان جوامع مختلف زنده ونیرومند شده نخبه گان جدیدی دراین عرصه قیام نموده ودرفش مبارزه انرا در اهتزاز نگهه میدارند. کشورهای نیرومندی که در ضد نظام سرمایه سالاری وسیاستهای تبهه کارانه شان در اسیا وامریکای لاتین واروپا  می رزمند افزون شده ، ومستحکم می گردند.

همه واژه سازی های تبلیغاتی که تحت نام ازادی ،تروریزم در رأس القاعده، گلوبالیزم وحفظ محیط زیست سازماندهی میگردد، بخاطر طویل ساختن عمروبقای نظام سرمایه سالاری وفریب توده های رنج کشیده می باشد.

شکم گرسنه به ازادی منجر نمی شود.

قلمرو ازادی عملاء فقط در جایی شروع می شود که کاری که بخاطر ضرورت وملاحظات مادی تحمیل می شود، پایان گردد.

    زنده باد اتحاد طبقه کارگر در جهان

 

              کارگران جهان متحد شوید!


November 1st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی